گزارش کارآموزی گزارشات عملی وکالت
گزارش کارآموزی گزارشات عملی وکالت در 505 صفحه ورد قابل ویرایش |
![]() |
دسته بندی | کارآموزی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 470 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 505 |
گزارش کارآموزی گزارشات عملی وکالت در 505 صفحه ورد قابل ویرایش
فصل اول
گزارشات حقوقی
الف) دفاتر حقوقی
ب) دادگاه عمومی (حقوقی)
ج) اجرای احکام مدنی
فصل دوم
گزارشات کیفری
الف) دادگاههای عمومی (جزایی)
ب) اجرای احکام کیفری
ج) دادگاه انقلاب
د) دادگاه اطفال
و) دادگاه تجدید نظر
فصل سوم
گزارشات خانواده
دادگاه خانواده
فصل چهارم
گزارشات امور حسبی
دایره سرپرستی
فصل اول
گزارشات حقوقی
الف) دفاتر حقوقی
ب) دادگاه عمومی (حقوقی)
الزام به انتقال سند رسمی
قرار تأمین خواسته
درخواست طلاق غیابی
تخلیه
صدور حکم توقف و ورشکستگی
الزام به انجام تعهد
ابطال سند
الزام به انتقال سند
اعسار از پرداخت دیه
ابطال شناسنامه و صدور شناسنامه جدید
مطالبه طلب
استرداد اثاثیه منزل
صدور حکم تولیت
تخلیه
خلع ید
فسخ مبایعهنامه
تخلیه
صدور حکم اصلاحی بر اساس گزارش اصلاحی فیمابین طرفین
ج) اجرای احکام مدنی
مطالبه مهریه
مطالبه خسارات وارده
مطالبه طلب
ابطال معامله ـ جلب ثالث
تخلیه ملک
تقاضای تأمین خواسته
مطالبه سهمالارث
فروش و افراز ملک مشاع
قطع و قمع مستحدثات ـ دستور موقت ـ خلع ید
مطالبه دیه جراحات وارده
فسخ قرارداد
الزام به مسلوب المنفعه نمودن چاه غیر مجاز و مطالبه خسارت
تعدیل اجاره بهاء
فک رهن
فسخ معامله و استرداد خودرو
رسیدگی به اخراج و مزایای قانونی (مطالبه کارکرد)
مزایده اموال منقول
فسخ نکاح و مطاله نفقه
مطالبه طلب
مطالبه نفقه
مطالبه اجرتالمثل
الزام به تسلیم بیع
تغییر مجرای لوله آب شرب و فاضلاب
مطالبه طلب (اعمال ماده 2 محکومیتهای مالی و حبس محکوم علیه)
اعسار از پرداخت هزینه دادرسی تجدید نظرخواهی
حکم به افراز یک قطعه زمین مشاعی
فصل دوم
گزارشات کیفری
الف) دادگاههای عمومی (جزایی)
فروش مال غیر
ترک انفاق
صدور چک بلامحل
تصرف عدوانی
استفاده از سند مجعول
فروش مال غیر و کلاهبرداری
فحاشی و ورود به عنف
اعسار از پرداخت دیه
سرقت تعزیری
فروش مال غیر
ترک انفاق
قرار منع تعقیب
صدور چک بلامحل
ایجاد مزاحمت
رابطه نامشروع
خیانت در امانت
تقاضای الزام خوانده نسبت به تحویل لوازم و ابزارآلات قالببندی
ب) اجرای احکام کیفری
قتل عمد
شهادت خلاف واقع
آدمربائی توأم با اذیت و آزار
اختلاس اعمال ماده 277 قانون آیین دادرسی کیفری
اعمال ماده 696 قانون مجازات اسلامی
ج) دادگاه انقلاب
نگهداری غیر مجاز اسلحه
حمل و استفاده از مواد مخدر
آزادی مشروط
قاچاق چوب
سلاح شکاری
کشف مواد مخدر در زندان
د) دادگاه اطفال
سرقت
ممانعت از تحصیل کودک
ولگردی
مخدوش نمودن شناسنامه
عدم ثبت واقعه ازدواج
زنای غیر محصنه
خودداری از کمک به مصدوم صحنه تصادف
و) دادگاه تجدید نظر
کلاهبرداری
صدور چک وعدهدار موضوع ماده 13
اثبات مالکیت
چک بلامحل موضوع ماده (3 و 7)
ایراد ضرب و شتم عمدی
جعل
عمل منافی عفت و فحاشی و ایراد ضرب و جرح عمدی
فصل سوم
گزارشات خوانواده
دادگاه خانواده
تقسیط محکومٌ به
طلاق (خلع)
مطالبه مهریه
الزام به ثبت واقعه ازدواج دائم
اهداء جنین
طلاق (به لحاظ حرج)
اثبات نسب
دستور موقت مبنی بر عدم خروج از کشور
طلاق (رجعی)
نفقه
طلاق ـ خلع ید
تغییر نام کوچک
قرار تأمین خواسته
فرزند خواندگی
تمکین
گواهی عدم امکان سازش
الزام به استرداد وسایل شخصی
توقیف عملیات اجرایی
مطالبه نفقه آینده
طلاق توافقی (رجعی)
طلاق توافقی (خلع)
طلاق (مبارات)
درخواست اجاره ازدواج
قرار موقوفی تعقیب
استرداد جهیزیه
الزام به تهیه مسکن علیحده
تقاضای ازدواج مجدد
فسخ نکاح
حضانت دائم
گواهی رشد
تعیین وضعیت ملاقات
بذل مدت ازدواج موقت
طلاق خلع
فصل چهارم
گزارشات امور حسبی
دایره سرپرستی
نصب امین
اعلام فوت
قیومیت
اعلام حجر
تقاضای صدور گواهی انحصار وراثت
حفظ و نگهداری اموال بلاصاحب و بلا وارث
حفظ و نگهداری اموال غائب مفقودالاثر
اعلام مفقودیت
اعلام حجر
«دفاتر حقوقی»
دفاتر شعبات حقوقی شامل 1. دفتر ثبت عرایض، 2. دفتر اوقات، 3. دفتر احکام یا دادنامه، 4. دفتر ثبت اجرائیه
دفتر ثبت عرایض
پس از ارجاع پرونده به شعبه پس از ثبت در دفتر کل در دفتر ثبت عرایض ثبت
که شماره ردیف دفتر ثبت عرایض به عنوان کلاسه پرونده منظور میگردد. دفتر
ثبت عرایض شامل شماره، ردیف، تاریخ ثبت، مرجع ارسال کننده، شماره گزارش،
خواهان، خوانده، خواسته، شماره ثبت دفتر کل، نتیجه اقدامات انجام شده
میباشد. پس از ثبت پرونده در دفتر ثبت عرایض مدیر دفتر دادگاه پرونده را
از حیث هزینه دادرسی، مشخصات اصحاب دعوی و نسخ ثانی دادخواست و ضمائم به
تعداد خوانده یا خواندگان به علاوه یک، کنترل و بررسی و در صورتیکه
دادخواست دارای نواقصی باشد در صورت عدم درج مشخصات خواهان و یا عدم
شناسایی خواهان مدیر دفتر دادگاه به موجب قرار مستفاد ماده 56 قانون آئین
دادرسی مدنی دادخواست خواهان را رد که قرار صادره قطعی است و در صورتی که
دادخواست از حیث نشانی خوانده و یا هزینه دادرسی و کسری نسخ ثانی دادخواست و
ضمائم و عدم تصدیق ضمائم دادخواست مدیر دفتر دادگاه طی اخطاریهای به
خواهان ضمن تسریع موارد نقص متذکر میگردد که ظرف 10 روز پس از ابلاغ نسبت
به رفع نقص اقدام نمایند. در صورت عدم رفع نقص مدیر دفتر دادگاه به استناد
ماده 54 قانون آئین دادرسی مدنی دادخواست خواهان را رد که قرار صادره ظرف
10 روز پس از ابلاغ قابل شکایت در همان دادگاه میباشد و در صورت رفع نقص
پرونده به دادگاه ارسال که دستور تعیین وقت رسیدگی و دعوت طرفین از ناحیه
دادگاه صادر میگردد.
توضیح اینکه هزینه دادرسی در پروندههای غیر
مالی مبلغ 5000 ریال و در دعاوی مالی مبلغ 000/000/10 ریال به میزان 5/1
درصد و به بالا 2% میباشد.
دفتر اوقات
پس از
تقدیم دادخواست پرونده ظرف 2 روز تکمیلاً به دادگاه ارسال میگردد که
دادگاه با دستور تعیین وقت رسیدگی و دعوت از طرفین و ارسال نسخه ثانی
دادخواست و ضمائم برای خوانده یا خواندگان پرونده را به دفتر اعاده دفتر
دادگاه در دفتر تعیین اوقات که شامل کلاسه پرونده، ساعات دادرسی، خواهان،
خوانده، خواسته نتیجه دادرسی میباشد. برای روز مقرر وقت دادرسی را تعیین و
طی اخطاریهای خواهان و خوانده یا خواندگان به دادرسی در موعد مقرر دعوت
میگردند که نسخ ثانی دادخواست و ضمائم جهت خوانده یا خواندگان ارسال
میگردد. پس از اعاده اخطاریه ابلاغ شده از مرجع ابلاغ مدیر دفتر دادگاه
اخطاریه را از حیث نحوه و کیفیت ابلاغ کنترل و ضن پرونده در موعد مقرر به
دادگاه ارسال خواهد شد. دفتر اوقات دارای 2 نوع وقت میباشد که یکی وقت
مقرر که به نحو فوق اقدام میگردد و دیگری وقت نظارت که تعیین وقت نظارت
صرفاً جهت عدم رکود پرونده میباشد.
دفتر احکام یا دادنامه
پس از صدور رأی از ناحیه دادگاه در دفتر ثبت دادنامه ثبت که شماره آن به
عنوان شماره دادنامه یا رای میباشد که دفتر ثبت دادنامه شامل شماره ردیف،
تاریخ، شماره پرونده، تاریخ دادخواست، داد برده (محکوم له)، دادباخته یا
(محکوم علیه)، خواسته، قاضی صادرکننده رأی، تاریخ ختم رسیدگی، تاریخ صدور
رأی و شرح دادنامه میباشد.
10. پس از صدور رأی و ثبت در دفتر
دادنامه رأی صادره پس از تایپ و امضای دادگاه جهت ابلاغ برای اصحاب دعوی
ارسال میگردد و در صورت عدم قطعیت رأی و اعتراض از ناحیه معترض در صورت
غیابی بودن رأی ثبت واخواهی در همان شعبه میگردد و در خصوص اعتراض رسیدگی
میشود و در صورت تجدید نظر اعتراض معترض در دفتر ثبت تجدید نظر ثبت و در
صورتیکه تجدید نظرخواهی دارای نواقصی باشد مدیر دفتر دادگاه موارد نقص را
طی اخطاریهای به تجدید نظرخواه اعلام تا ظرف 10 روز نسبت به رفع نقص اقدام
کند. در صورت رفع نقص نسبت به تبادل لوایح از ناحیه مدیر دفتر اقدام که
موارد را طی اخطاریه به تجدید نظرخواه با ارسال نسخه ثانی دادخواست و ضمائم
ابلاغ که چنانچه پاسخی دارد ظرف 10 روز پس از ابلاغ کتباً اعلام نماید.
11.
پس از انجام تبادل لوایح مدیر دفتر دادگاه پرونده را به دادگاه تجدید نظر
ارسال مینماید. پس از اعاده پرونده از دادگاه مورد نظر در صورت تأیید رأی
بدوی در مواردی که خواسته دعوی از موارد اجرائی باشد بنا به درخواست خواهان
یا محکوم له و دستور دادگاه اجرائیه صادر میگردد.
12. توضیح اینکه
هزینه دادرسی در هر مرحله تجدید نظرخواهی برای خواهان 3% خواسته و برای
محکوم علیه 3% محکومٌ به بند ب شق 12 ماده 3 قانون وصول برخی از درآمدهای
کشور
13. دفتر ثبت اجرائیه
14. پس از صدور رأی و
قطعیت رأی صادره حسب درخواست محکوم له و دستور دادگاه توسط مدیر دفتر
اجرائیه صادر که اجرائیه صادره پس از امضاء مدیر و رئیس و یا دادرس دادگاه
در دفتر ثبت اجرائیه ثبت که شماره ردیف به عنوان کلاسه پرونده اجرائی منظور
میگردد.
15. اجرائیه صادره جهت ابلاغ به محکوم علیه ارسال پس از
اعاده ابلاغ شده از مرجع ابلاغ پرونده اجرایی جهت اجرای مفاد اجرائیه به
اجرای احکام مدنی ارسال میگردد.
فصـــل اول
گزارشات حقوقی
الف) دفاتر حقوقی
ب) دادگاه عمومی (حقوقی)
ج) اجرای احکام مدنی
باسمه تعالی
نام مرجع کارآموزی: دادگاه حقوقی نام و سمت قاضی سرپرست: آقای حسینی
پرونده مطروحه مربوط به: شعبه اول نام مساله مورد آموزش: الزام به انتقال رسمی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گزارش: (1) کلاسه: 1732/80/1
خواهان: حسن با وکالت حاجی محمد....
خوانده: محمد ابراهیم
تعیین
خواسته: الزام به انتقال رسمی یک قطعه زمین مورد معامله پلاک 298 را مجزا و
تفکیک شده از 12 اصلی واقع در بخش 4 ثبت گرگان مقوم به 3 میلیون و یکصد
ریال
دلایل و ضمانت:1. عین وکالتنامه، 2. فتوکپی مصدق قرارداد
معامله، 3. محتویات پرونده کلاسه 1671،2012/76 و 1661/80 شعبه اول دادگاه
عمومی گرگان
در خصوص دادخواست تقدیمی آقای حاجی محمد بوکالت از آقای
حسن بطرفیت آقای محمد ابراهیم بخواسته الزام به انتقال رسمی یک قطعه زمین
بدین شرح که بموجب مدرکیه مورخه 13/3/69 یک قطعه زمین واقع در جاده
نهارخوران را از خوانده خریداری و تمامی حق و حقوق قانونی متعلقه را انتقال
گرفته و فروشنده وفق بندهای 5 و 6 قرارداد موصوف تعهد نموده با دریافت
مبلغی بابت سود معامله به تحویل مبیع و انتقال سند مربوطه اقدام نماید تا
الباقی ثمن نیز بوی تأدیه شود ولیکن مشارالیه علیرغم اخذ سند آن با
بهانههای واهی از ایفای تعهد خود استنکاف ورزیده است و تقاضای محکومیت
خوانده را به انجام تعهد باستناد پروندههای ذکر شده تقاضا نمودند.
پس از دستور از مقام قضایی پرونده به شعبه اول دادگاه عمومی ارجاع و به کلاسه 1732/80/1 ثبت دفتر شد.
در
تاریخ 21/3/83 دادگاه تشکیل جلسه نمود. ملاحظه میشود که خوانده دعوی
تقابل خواهان دعوی اصلی آقای حسن و خواهان دعوی تقابل و خوانده دعوی اصلی
آقای محمد ابراهیم در حلسه حضور دارند. وکیل خواهان اصلی در جلسه حاضر نیست
لایحهای ارسال نمودند. خواهان دعوی اصلی و خوانده دعوی تقابل اظهار داشت
چون دادخواست و منضمات دعوی تقابل در حال حاضر به من ابلاغ میشود جهت
تدارک دفاع تقاضای تجدید جلسه را دارم. تصمیم دادگاه: وقت رسیدگی تعیین و
طرفین دعوت شوند.
دادخواست دعوی تقابل
خواهان: محمد ابراهیم
خوانده: حسن
خواسته: دعوی تقابل در پرونده کلاسه 1732/80/1 بخواسته اعلام فسخ و بیاعتباری قولنامه مورخ 13/3/69 مقوم به سه میلیون و یکصد ریال
دلائل و مضمات: 1- قولنامه مورخه 13/3/69، 2. اظهارنامه شماره 394-24/4/76 تحقیق از مطلعین عنداللزوم، سند عادی 187 مورخه 2/7/69
به
استحضار می رساند اینجانب حق قانونی خود را نسبت به یک قطعه زمین واقع در
جاده نهارخوران به نام شهرک تحقیقات کشاورزی از قطعات زمینهای شرکت تعاونی
مسکن با شرایط مندرج در قولنامه بخوانده واگذار و مقرر بوده قیمت قطعی و
مقدار مساحت زمین و مشخصات آن پس از انجام قرعه و برآورد از طرف شرکت اعلام
گردد و برابر بند 8 قرارداد تنظیمی اینجانب تعهد داشتم ظرف 10 روز پس از
تعیین مشخصات زمین و دریافت سند با ذکر مشخصات و حدود آن زمین را بخوانده
تحویل و خوانده موظف بود به سایر تعهدات خود عمل نماید.
نظر به
اینکه برابر بند 7 قولنامه مورخه 13/3/69 هر کدام از طرفین از انجام معامله
خودداری نماید بایستی ضمن فسخ معامله بدون هیچگونه عذری 2 میلیون ریال به
عنوان ضرر و زیان به دیگری پرداخت نماید. ضمناً معروض میدارد که قبلاً
همین خواسته اقدام طرح دعوی گردیده که خواهان پرونده اصلی آقای حسن نیز
اقدام به طرح دعوی تقابل نموده که موضوع مورد رسیدگی قرار گرفته و
دادنامههای به شماره 582-4/5/78 در پرونده کلاسه 1671-2012/76 و دادنامه
168-167 را مورخه 4/7/78 صادر گردیده است.
در تاریخ 20/6/81 دادگاه
تشکیل جلسه نمود. اظهارات وکیل خواهان به شرح دادخواست تقدیمی و اظهارات
خوانده: وقوع معامله خرید و فروش قطعه زمین مورد بحث را اقرار دارند و با
توجه به لازم بودن عقد ما نحن فیه هیچکدام از طرفین نمیتوانند بدون عذر و
علت خاص آن را فسخ نمایند. البته این ادعای خوانده قبلاً در همین دادگاه
رسیدگی و حکمی درباره آن صادر شده در نتیجه تجدید نظرخواهی اینجانب به
وکالت از سوی موکل قطعیت نیافته و در عین حال دعوی موکل نیز به علت آنکه در
تاریخ رسیدگی به موضوع ملک مورد معامله خوانده نبود مردود اعلام می گردد و
در همین رابطه هم شکایتی علیه نامبرده مطرح شده و با توجه به اینکه دادگاه
تشخیص داده بود زمین مورد شکایت سوای زمین موضوع سند مشتکی عنه میباشد
حکم بر برائت وی صادر گردیده است و با توجه به اینکه زمین مورد اختلاف همان
است و خوانده برای اینکه برای خود سند دریافت کرده ضمن رد دعوی تقابل
مشارالیه تقاضای صدور حکم مبنی بر الزام انتقال سند رسمی بیع زمین با
مشخصات معینه در سند همان زمین خریداری موکل میباشد.
تصمیم دادگاه:
نظر به اینکه متداعیین در خصوص ایراد و دفاع خود پروندههای به کلاسههای
ذکر شده استناد نمودند لذا دفتر وقت نظارت تعیین پرونده استنادی مطالعه و
استعلام وضعیت ثبتی ملک مورد ادعای ضروری میباشد.
پاسخ استعلام از اداره ثبت کافی و مقصود نیست.
عین وکالتنامه وکیل دوم آقای حسن ضمیمه پرونده شد به نام آقای یحیی.
در
تاریخ 9/7/82 دادگاه تشکیل جلسه نمود. آقای یحیی وکیل مدافع خواهان و آقای
ابراهیم به عنوان خوانده دعوی در جلسه حضور دارند و وکیل خواهان و خود
خواهان در جلسه حضور نیافتند. اظهارات وکیل خواهان خواسته به شرح دادخواست
تقدیمی است با این وصف که بموجب مبایعهنامه مورخه 13/3/69 ملک مورد بحث در
ملکیت موکل قرار گرفته و فروشنده برخلاف قانون و با علم و اطلاع از اینکه
مالکیت نسبت به عرصه مذکور نداشته مبادرت به اخذ سند مالکیت رسمی نموده
است. لذا از آنجا که برابر قانون مدنی فروشنده ملزم به انجام لوازم عرفی
معاملات میباشد تقاضای الزام وی به حضور در یکی از دفاتر اسناد رسمی و
انتقال سند مالکیت ملک مزبور به شرح پلاک ثبتی مندرج در نامه ثبت اسناد
مورد تقاضاست.
اظهارات آقای محمدابراهیم برابر قولنامه مورخه
12/3/69 هیچ تعهدی نسبت به تهیه سند ثبتی نداشتهام. همانگونه که سایر
اعضاء شرکت بر اساس سند عادی شرکت تعاونی و اعضاء واگذار گردید و همچنین طی
سند عادی 187 مورخه 2/7/69 قطعه زمین 43 بر اساس همین سند عادی به اینجانب
تحویل و نسبت به تحویل سند زمین بر اساس همین سند عادی به خواهان کراراً
مراجعه کردم و ایشان به دلیل خاصی و همچنین قطعه زمینی در سال 70 و 71 از
طریق زمین شهری از تحویل زمین و تنظیم سند به نامش خودداری میکند و
اینجانب بر اساس درخواستی که در پرونده به کلاسه موجود میباشد، نسبت به
دادخواست اقدام نمودم که منجر به دادنامه 582 مورخه 4/5/78 شعبه اول عمومی و
همچنین دادانامه 168 مورخه 4/8/79 شعبه اول تجدیدنظر گردید. لذا بر اساس
دادخواست تقابل که طی شماره ثبت دفتر دادگستری 144599 مورخه 20/3/81 تقاضای
رسیدگی و احقاق حقوق خود را دارم.
مرجع رسیدگی: شعبه اول دادگاه عمومی
شماره پرونده:1732/80/1 شماره دادنامه: 125 و 115-30/1/83
خواهان: حسن با وکالت آقایان یحیی و حاجی محمد
خوانده: محمد ابراهیم
خواسته: الزام به انتقال رسمی یک قطعه زمین
«رأی دادگاه»
در
خصوص دادخواست تقدیمی خواهان آقای حسن با وکالت آقایان حاجی محمد و یحیی
بطرفیت آقای محمد ابراهیم بخواسته الزام به انتقال رسمی یک قطعه زمین و
همچنین آقای محمد ابراهیم دادخواستی در این رابطه به طرفیت آقای حسن
بخواسته اعلام فسخ و بیاعتباری قولنامه مورخه 3/3/69 تقدیم نموده است که
هر دو پرونده ضمیمه و توأم یکدیگر مورد بررسی قرار گرفته است. دادگاه پس از
بررسی موضوعات هر دو دادخواست و تشکیل جلسات رسیدگی و استعلام وضعیت ثبتی و
نیز ملاحظه پروندههای استنادی طی کلاسههای 167-2012/76/1 شعبه اول
دادگاه عمومی و 1013 و 1039/78 شعبه اول دادگاه تجدید نظر استان که مورد
استناد طرفین واقع گردیده مآلاً نظر به اینکه پروندههای استنادی و
دادنامههای صادره از سوی شعبات مزبور در آن حاکی از طرح قبلی همین دعاوی
با همین کیفیت بطرفیت یکدیگر دارد لذا در این مرحله از رسیدگی دعوی آقای
محمد ابراهیم را بطرفیت آقای حسن مشمول امر مختومه تلقی و چون حکم قطعی
درباره آن صادر شده است. لذا باستناد بند 6 ماده 84 قانون آئین دادرسی مدنی
ناظر به ماده 89 همان قانون قرار رد دعوی صادر مینماید. همچنین در رابطه
با دعاوی الزام به سند رسمی نیز چون دادگاه در دانامه قبلی خود طی شماره
660 و 582 به این استدلال که در زمان عقد زمین موضوع قرارداد با اوصاف
مذکور در آن قرارداد وجود نداشته و نظر به بطلان معامله موصوف داده است لذا
دعوی فعلی خواهان بر الزام خوانده به تنظیم سند رسمی بر اساس همان
معاملهای که قبلاً به بطلان آن نظر داده شده است و حکم قطعی درباره آن
صادر گردیده فاقد وجاهت تشخیص و لذا حکم به بطلان این دعوی صادر و اعلام می
گردد رأی صادره ظرف 20 روز قابل تجدید نظرخواهی در دادگاه تجدید نظر استان
میباشد.
آقای حسن به رأی صادره اعتراض و دادخواست تجدید نظرخواهی
خود را به دادنامه شماره 115 و 125/83 از شعبه اول دادگاه عمومی اعلام می
نماید بدین شرح که دادنامه صادره به دلیل عدم توجه دادگاه محترم بدوی صادره
به شماره 582/78 در پرونده کلاسه 167/76 شعبه اول دادگاه عمومی بر خلاف
قانون میباشد زیرا دادگاه محترم بدوی با این استدلال که معامله فیمابین
موکل و تجدید نظرخوانده قبلاً توسط همان شعبه حکم به بطلان آن داده شده
دعوی فعلی وی را مبنی بر انتقال سند رسمی را نیز مردود دانسته است در
حالیکه با ملاحظه دادنامه صادره استنادی چنین استدلال نموده که دعوی فسخ
معامله فاقد وجاهت قانونی میباشد. لذا دعوی خواهان تحت عنوان ابطال معامله
مطابق مواد 342 و 361 قانون مدنی میبایست مطرح می شد نه اینکه دادگاه
رسیدگی کننده حکم بر ابطال معامله موصوف داده باشد چراکه اصلاً چنین دعوایی
با چنین کیفیتی توسط تجدید نظر خوانده تا کنون مطرح و مورد رسیدگی قرار
نگرفته است و از دادگاه محترم ضمن نقض دادنامه صادره تقاضای محکومیت تجدید
نظرخوانده را به شرح دادخواست تقدیمی مورد استدعاست.
تاریخ رسیدگی: 9/6/84 شماره دادنامه: 630-84
مرجع رسیدگی: شعبه چهارم دادگاه تجدید نظر استان گلستان
هیدت دادرسان:
تجدیدنظر خواه: حسن به وکالت یحیی و حاجی محمد
تجدید نظرخوانده: محمد ابراهیم
تجدید نظرخواسته: تجدید نظرخواهی از دادنامه شماره 125-115-83 صادره از شعبه اول دادگاه عمومی
«رأی دادگاه»
در
خصوص تجدید نظرخواهی آقای حسن به وکالت آقای یحیی و حاجی محمد نسبت به
دادنامه شماره 125- 115-83 صادره از شعبه اول دادگاه عمومی صرفنظر از اینکه
با ابلاغ دادنامه به آقای یحیی وکیل دیگر تجدید نظرخواه وی تجدیدنظرخواهی
ننموده که با احتساب تاریخ آن تجدید نظرخواهی خارج از مهلت است البته به
نظر با توجه به استدلال دو وکیل در انجام موضوع وکالت و خصوصاً طرح دعوی
تجدید نظرخواهی و با توجه به تبصره ماده 47 قانون آئین دادرسی مدنی از جهت
حفظ حقوق موکل و فلسفه انتخاب دو وکیل به نظر اشکال و خدشهای در پذیرش
تجدید نظرخواهی نیست و اگرچه در دادنامه شماره 582 - 78 حکم به بطلان
معامله که البته موضوع خواسته نیز نبوده صادره نشده لکن هر دو دعوی و
خواستهای مبنی به تعهدات و جهاتی است که خواهان خود را مستحق مطالبه
میداند و ادله و اسناد و وسایل است که خواهان مثبت ادعایش میداند و مطابق
بندهای 4 و 6 ماده 51 قانون آئین دادرسی مدنی ناگزیر از ذکر آن در
دادخواست است که خواهان مثبت ادعایش میداند و اگرچه دادگاه در رأی
سابقالصدور فقط در چارچوب خواسته میبایست رسیدگی نمود که آیا فسخ و خیار
اشتراط و ... دارد یا خیر بدون تعرض به جهات و دلایل اظهار نظر مینمود
دعوی فسخ را از این حیث که جهت ادعا که عمل حقوقی بیع است و مستند آن
قرارداد 383/69 باطل بوده و اثری به بطلان بار نیست فسخ را موجه ندانسته به
عبارتی دعوی فسخ را مربوط به زمانی میداند که جهت آن یعنی معامله صحیح
باشد و ارکان آن جمع باشد لذا با خدشه به ارکان بیع و بطلان آن پذیرش دعوی
فسخ را غیرموجه دانسته و به عبارتی جهت و دلیل استنادی که جهت و دلیل دعوی
فعلی نیز هست را بیاعتبار میداند و به این لحاظ رأی معترض علیه که با
توجه به رأی 852- 78 صادر شده صحیح و صائب بوده و خدشهای به آن وارد نیست
مستند به ماده 358 قانون آئین دادرسی مدنی حکم به تأیید و استواری دادنامه
معترض علیه صادر و اعلام میگردد.
رئیس و مستشار شعبه 4 دادگاه تجدید تظر استان گلستان
نام و امضاء قاضی سرپرست
باسمه تعالی
نام مرجع کارآموزی: دادگاه حقوقی نام و سمت قاضی سرپرست: آقای احسانی
پرونده مطروحه مربوط به: شعبه 11 سابق 3 جدید
نام مساله مورد آموزش: اعسار از پرداخت دیه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گزارش: (9) کلاسه: 15/83/11
خواهان: عبداله
خوانده: 1- رجبعلی 2- ریاست محترم حوزه قضایی دادگستری گرگان
تعیین خواسته: صدور حکم اعسار از پرداخت دفعتاً دیه موضوع پرونده کلاسه
دلایل و منضمات: محتویات پرونده کلاسه 1516 الی 1514/81/11 و استماع شهادت شهود، استشهادیه محلی، عدم تمکن مال، نداشتن منبع درآمد
در
خصوص دادخواست تقدیمی آقای عبداله بطرفیت خواندگان بخواسته حکم اعسار از
پرداخت دیه بدین شرح که خواهان به علت ضرب و جرح عمدی در پرونده کلاسه
فوقالذکر محکوم به پرداخت دیه شده است که با توجه به بیکاری فصلی قادر به
پرداخت آن نمی باشد. از آنجایی که پرونده مورد بحث پس از جری تشریفات مراحل
پایانی خود را سپری کرده و دادنامه بدوی نیز به قطعیت رسیده با لحاظ اینکه
فعلاً ایشان در ندامتگاه به سر میبرد صدور حکم به اعسار و عدم توانای از
پرداخت مبلغ دیه تعیینی یا تقسیط آن مورد تقاضا می باشد و در ذیل دادخواست
اسامی شهود تعرفه بیان شده. 1- عبداله 2- یحیی 3- قربان
پرونده پس از دستور مقام قضائی به شعبه 11 دادگاه عمومی ارجاع و به کلاسه 15/83/11 ثبت دفتر شد.
در
تاریخ 18/1/83 از رئیس شعبه 11 دادگاه عمومی به اجرای احکام دادگستری در
مورد پرونده فیمابین رجبعلی و عبداله جهت اجرای حکم به آن دائره فرستاده.
نظر به اینکه پرونده مذکور مورد استناد در پرونده کلاسه 15/83/11 قرار
گرفته لذا دستور فرمایید این پرونده به این شعبه ارسال شود. در تاریخ
26/1/83 از معاون قضائی رئیس کل دادگستری استان گلستان به آقای .... به
عنوان نماینده دادگستری جهت دفاع از حقوق بیتالمال در جلسه رسیدگی 13/3/83
حضور یابند.
در تاریخ 13/3/83 دادگاه تشکیل جلسه نمود. طرفین در
جلسه حضور دارند. آقای عبداله اظهار داشت خواسته به شرح دادخواست تقدیمی
میباشد و تقاضای صدور حکم به اعسار را نمودند و خوانده اظهار داشت که بنده
دیه خودم را می خواهم و ایشان وضع مادی خوبی دارد. دفتر وقت نظارت تعیین
پرونده استنادی مورد ملاحظه قرار گیرد.
در تاریخ 28/5/83 دادگاه
تشکیل جلسه نمود. آقای رجبعلی در جلسه حضور دارند و اظهار داشتند آقای
عبداله باید دیه را بپردازد و حتماً به صورت نقدی و پرونده استنادی را قبول
دارم. دقتر وقت نظارت تعیین 30/8/83
در وقت نظارت تعیین شده پرونده
استنادی مورد بررسی قرار گرفت در تاریخ 2/10/81 طالب و رجبعلی و حمید علیه
.... و عبداله شکایتی به عنوان کتکاری و سرقت گوسفندان طرح نمودند که برای
تحقیقات به کلانتری ارسال شد. بدواً در تاریخ 2/10/81 عبداله نیز شکایتی
مطرح نمودند مبنی بر فحاشی و چرانیدن محصولات کشاورزی و ایراد صدمات بدنی و
رجبعلی و حمید شکایتی در تاریخ 30/9/81 هم مطرح نمودند. و آقای عبداله به
پزشکی قانونی معرفی و رجبعلی و حمید هم گواهی پزشکی قانونی را ارائه
نمودند.
در تاریخ 30/11/81 دادگاه مراحل قسامه را اجرا نمودند و
برای رجبعلی و عبداله قرار تأمین کفالت صادر شد. و در تاریخ 27/12/81
دادگاه تا تشکیل تحقیقات ختم رسیدگی را اعلام و با صدور رأی شماره 1753 الی
1755-81 عبداله را به پرداخت جزای نقدی و پرداخت دیه محکوم نمودند.
پس
از اعتراض و تجدید نظرخواهی به شعبه محترم سوم تجدید نظر استان گلستان که
تجدید نظرخواهی عبداله گردیده در مورد اعتراض رجبعلی با اصلاح دادنامه نسبت
به مقدار دیه نیز عیناً تأیید شد و پرونده جهت اجرای حکم به اجرای احکام
ارسال شد.
رجبعلی جزای نقدی را پرداخت نمود و تقاضای بازداشت محکوم
علیه عبداله را نمودند. محکوم علیه عبداله از پرداخت جزای نقدی و دیه اظهار
عجز نمود و روانه بازداشتگاه شد و هماکنون هم در بازداشتگاه میباشد.
در
تاریخ 29/1/84 لایحه تقدیمی آقای عبداله در پرونده کلاسه 316/83/3 موضوع
اعسار بطرفیت رجب بدین شرح که آقای عبداله مبلغ 2 میلیون تومان وجه نقد
اعاده نموده که به شاکی پرونده تودیع نماید و مابقی دیه مقرره را ماهانه
مبلغ 40 هزار تومان تا زمان استهلاک مبلغ کل دیه پرداخت نماید و تقاضای
رسیدگی نموده است و تصمیم قاضی رسیدگی تعیین و به خواهان اخطار شود که
گواهان خود را در جلسه داداگاه حاضر نمایند.
در تاریخ 29/3/84 آقای
رادعلی به عنوان گواه در جلسه حاضر گشت و چنین گواهی نمودند که من هر دو
نفر را می شناسم عبداله فرزند چهارم خانواده میباشد که غیر از لباسی که به
تن دارد چیز دیگری ندارد. مال و سرمایهای ندارد و در مورد خرجی و نفقهاش
را پدرش میپردازد. بعضی مواقع او کارگری میکند تا خرجی خودش را بدهد.
پدرش زمین کشاورزی دارد که خشک و بی آب و علف میباشد و آقای علی به عنوان
گواه دوم در جلسه حاضر و چنین گواهی مینماید که من هم آنها را میشناسم و
همان اظهارات گواه اول را بیان نمودند.
در تاریخ 29/3/84 در وقت مقرر دادگاه تشکیل جلسه نمود و طرفین همان اظهارات گذشته در جلسات قبل را بیان نمودند.
تصمیم
دادگاه: 1- دفتر شرحی به کلانتری اقامت خواهان نوشته شود که به صورت محسوس
و غیرمحسوس از وضعیت مالی و مادی وی تحقیق نمایند تا مشخص شود که وضعیت
مادی وی در چه حدی میباشد. 2- شرحی به اجرای احکام نوشته تا تصویری از
دادنامه قطعیت یافته به شماره 1153 الی 1155 – 81 در پرونده کلاسه
8636/82/2- ج را پس از محاسبه میزان دیه به نرخ روز به این مرجع ارسال
نمایند.
پاسخ اجرای احکام در مورد مبلغ دیه در خصوص تعیین دیه محکوم
علیه در حق رجبعلی به نرخ روز حسب دادنامه قطعی دادگاه محترم تجدید نظر به
میزان 149000000 ریال معادل 14 میلیون و نهصد هزار تومان تعیین گردید و
آقای رجبعلی هم به پرداخت دیه در حق آقای عبداله محکوم که از میزان دیه
عبداله کسر شد.
و گزارش مرجع انتظامی در خصوص تحقیق از لحاظ وضع
مادی آقای عبداله که پس از انجام تحقیقات مشخص شد که ایشان فردی است بیکار و
هیچگونه منبع درآمدی ندارد.
تاریخ رسیدگی: 13/5/84 شماره پرونده: 316/83/3 شماره دادنامه: 636/84
خواهان: عبداله
خوانده: 1- رجبعلی 2- ریاست محترم حوزه فضایی دادگستری گرگان
خواسته: اعسار
«رأی دادگاه»
در
خصوص دادخواست تقدیم آقای عبداله بطرفیت رجبعلی و ریاست محترم قضایی به
خواسته صدور حکم اعسار از پرداخت دیه دادگاه پس از جری تشریفات قانونی با
تعیین وقت رسیدگی طرفین را به دادرسی دعوت نمودند. سپس از گواهان تعرفه شده
خواهان با اتیان سوگند تحقیق نموده پرونده کیفری که منتهی به صدور حکم
محکومیت کیفری خواهان شده را مورد ملاحظه قرار داد شرحی به کلانتری محل
سکونت خواهان نوشته تا از وضعیت مالی و مادی و معیشتی وی تحقیق شود. اما
دادگاه از توجه به مودای گواهی گواهان که وضعیت مالی و اقتصادی بد خواهان
را به تصویر کشیدند و اینکه خواندگان دلیل و مدرکی جهت تمکن مالی خواهان
برای پرداخت دیه مقرر در دادنامههای موصوف در حق آقای رجبعلی را محرز و
مسلم میداند فلذا دادگاه مشارالیه را برای پرداخت دیه معسر و با موجه و
مثبت دانستن خواسته خواهان مستنداً به ماده 198 قانون آئین دادرسی مدنی و
مواد 1 و 26 قانون اعسار حکم به اعسارش از پرداخت دیه در حق آقای رجبعلی به
طور موقت صادر و اعلام میگردد و این رأی مانع از ایفای حقوق آقای رجبعلی
از اموالی که درآینده آقای عبداله به دست خواهد آورد نخواهد شد. رأی صادره
ظرف 20 روز پس از ابلاغ قابل اعتراض در داگاه تجدید نظر استان میباشد.
رئیس شعبه 3 دادگاه عمومی
در
تاریخ 19/10/84 لایحه اعتراضی آقای رجبعلی نسبت به دادنامه اصداری اولاً
دادنامه صادره در مورخ 5/7/84 در روستای سید میران به اهالی روستا داده شده
و پس از مدت زمانی در حدود 15 روز قبل این دادنامه توسط اهالی به دست
اینجانب رسید و چون دادنامه مورد قبولم نیست بدواً تقاضای قبول جهت اعتراض
به دادنامه بدوی ثانیاً آقای عبداله فردی راننده و کشاورز میباشد و درآمد
زیادی دارا میباشد و برای نپرداختن دیه اینجانب با معرفی شهود واهی و
شهادت کذب آنان مورد قبولم نیست. ثالثاً آقای عبداله در دادخواست تقدیمی
درخواست تقسیط دیه را نموده ولی از طرفی آن شعبه محترم اعلام که کلاً وی
معسر میباشد. اینجانب بابت درمان خود که ناشی از مضروب شدن توسط نامبرده
میباشد متحمل هزینههای زیادی شدهام و تقاضای تجدید نظرخواهی را نمودند.
دادخواست تجدید نظرخواهی
تجدید نظرخواه: رجبعلی
تجدید نظرخوانده: عبداله
تجدید
نظرخواسته: تقاضای بدواً قبول عذر جهت اعتراض ( به علت تأخیر در اعتراض) و
اعتراض و تجدید نظرخواهی نسبت به دادنامه شماره 636/84 در پرونده کلاسه
316/83/3 ج
دلائل: به استناد لایحه پیوستی و شرح متن
به آقای رجبعلی اخطار شد که گواهان خود را در داگاه حاضر نماید.
از
آقای درویش به عنوان گواه تحقیق شد. بدین شرح که زمانیکه سرشان شلوغ بود
دادنامه بدستشان رسیده است و فراموش کردند که آن را به برادرشان بدهند و یک
روز برادرش عصبانی نزد ایشان آمده و گفته است که چرا رأی را به من ندادی
بنده از ایشان عذرخواهی کردم و دادنامه را به او دادم.
دادگاه پس از
ملاحظه محتویات پرونده و اظهارات خواهان و گواه تعرفه شده وی که دادنامه
به وی ابلاغ شد به استناد از ماده 302 و 83 قانون آئین دادرسی مدنی که
اشاره دارد در کلیه مواردیکه به موجب این بحث اوراق به غیر از مشخص مخاطب
ابلاغ شود در صورتی دارای اعتبار است که برای دادگاه محرز شود اوراق به
اطلاع مخاطب رسیده است.
ابلاغ دادنامه شماره 636 - 84 در تاریخ
5/7/84 به برادر خوانده ردیف اول آقای درویش دارای اعتبار نمیداند فلذا
شروع مهلت تجدید نظرخواهی مشارالیه از تاریخ اطلاع وی میباشد که مشارالیه
دادخواست خود را تنظیم و تقدیم نموده است. فلذا بنا به مراتب فوق دادگاه
تجدید نظرخواهی آقای رجبعلی را در مهلت قانونی دانسته و چنانچه نواقصی
ندارد به دادگاه تجدید نظر ارسال شود.
در تاریخ 7/2/85 لایحه تقدیمی
آقای عبداله که درخواست تأیید و استواری حکم بدوی را تقاضا نمودند و عنوان
نمودند که تجدید نظرخواه با عناوین غیر واقع در لایحه دفاعیه خویش و عنوان
اینکه بنده دارای مال و اموال میباشم نسبت به رأی صادره معترض میباشد در
صورتیکه بنده مدت 1 سال و نیم در بازداشت بودم و حالیه که مدت 8 ماه نیز
است که آزاد میباشم و هیچگونه منبع درآمدی نداشته و ندارم.
تاریخ رسیدگی: 18/2/85 کلاسه پرونده: 192/85/5 ت شماره دادنامه: 258/85
مرجع رسیدگی: شعبه 5 دادگاه تجدید نظر استان
هیأت دادرسان:
تجدید نظرخواه: رجبعلی
تجدید نظرخوانده: عبداله
تجدید نظرخواسته: تجدید نظرخواهی از دادنامه شماره 363/84 ش سوم دادگاه عمومی
«رأی دادگاه»
در
خصوص تجدید نظرخواهی آقای رجبعلی به طرفیت آقای عبداله دادگاه با توجه به
محتویات پرونده و بررسیهای انجام گرفته از ناحیه دادگاه بدوی و سایر قرائن و
امارات موجود در پرونده رأی صحیح و صائب و بر اساس ترتیبات و تشریفات
قانون آئین دادرسی مدنی اصدار یافته و از ناحیه تجدید نظرخواه ایراد و
اعتراض مؤثر و موجهی که نقض دادنامه مارالاشاره شود به عمل نیامده است. لذا
مستنداً به ماده 358 قانون آئین دادرسی مدنی ضمن رد دعوی تجدید نظرخواهی
حکم به تأیید و استواری دادنامه مارالذکر صادر و اعلام میگردد این رأی
قطعی است. ضمناً با توجه به اعسار تجدید نظرخواه و عدم تضییع حقوق مسلمان
دیه از بیتالمال پرداخت میشود.
رئیس شعبه 5 دادگاه تجدید نظر ـ مستشار دادگاه تجدید نظر
نام و امضاء قاضی سرپرست
نظریه کارآموز
لحاظ
محتویات پرونده از جمله طی مراحل رسیدگی و دقت نظری که دادگاه محترم بدوی
در صدور حکم اعسار داشته مؤید رعایت موازین قانونی در صدور رأی مرقوم
میباشد.